حمیده وحیدی | شهرآرانیوز؛ مسائل سیاسی، اجتماعی و فرهنگی بانوان از بحثهای مهم کشور است که این روزها با دسترسی آسان به فضای مجازی، میتوان نظرات مختلف، تحلیلها و نقدها را رصد کرد. اما در شرایطی که هر کارشناس یا غیرکارشناسی میتواند صفحهای شخصی برای خود داشته باشد و از زاویه دیدی متفاوت، صحیح یا ناصحیح به مسئله زنان بپردازد، شاید جای خالی شبکهای منسجم برای آگاهیبخشی به دختران جوان بیشتر دیده میشود. هماکنون بین دیدگاههای مختلف این بحث جای مناقشه دارد که کدام مسئله زنان در اولویت است. سیاستگذاران، برنامهریزان، مدیران اجرایی و پژوهشگران چه چیزهایی را باید خط اصلی کارهای خود قرار دهند؟ آیا برنامههای کاربردی در این حوزه به نتیجه رسیدهاند؟ توانمندی زنان تا چه اندازه دیده شده است؟ آیا در سطح بینالمللی توانستهایم پیشرفتهای جامعه زنان را در ۴ دهه اخیر نشان دهیم؟ به همین بهانه و پاسخ به پرسشهای متعدد، گفتوگویی داشتیم با بانو سکینه سادات پاد، فعال سیاسی و فعال حقوق بشر زنان، که سالها در حوزههای مختلف بانوان کار کرده است.
نمیتوانیم عقبه تفکری را که اولینبار زن را در اجتماع دید قیچی کنیم. اینکه نوع نگاه امام خمینی (ره) به عنوان معمار انقلاب به زن چه بوده است مهم است. همگی میدانیم نهضت ایشان یک نهضت اساسا اسلامی و فرهنگی بود و ایشان صراحتا به حضور اجتماعی زن تأکید کرد. تبلور نگاه حضرت امام (ره) را در قانون اساسی میبینیم. قانونهای اساسی نوعا برآمده از انقلابها هستند. در قانون اساسیای که به دستور ایشان از سوی شهید بهشتی تنظیم شد، حضور زن دیده شد نه به عنوان ابزار، بلکه به عنوان کسی که باید در مقدرات کشور نیز سهیم میبود.
در قانون اساسی ما در کنار مقام پرارجوقرب مادری، به سایر نقشها نیز تأکید شده است. مقنن قانون اساسی میداند که زن در نقشهای مختلف میتواند مداخله مستقیم داشته باشد؛ بنابراین ریلگذاری سیاسی باید به سمتی باشد که هم بتواند در جامعه به نقش مادری و ذاتی و همسریاش بپردازد و هم خودش را در اجتماع ببیند. در نظر داشته باشید شاخصها در این ۴۰ سال نشان میدهد در همه زمینهها رشد کردهایم.
جایگاه زنان در همه حرفهها رشد کرده است، اما اینکه این تعریف همراستا با انقلاب اسلامی است این مسئله ماست. آیا ما توانستیم الگویی به دنیا معرفی کنیم؟ آیا این مسئله را فقط در مقالهها و در نوشتهها و آمارها فریاد زدیم یا زن ایرانی احساس میکند به حقوقش رسیده است؟ اگر در محاکم وارد میشوید، وقتی با زن ایرانی صحبت میکنید، به این نتیجه میرسید که قانون اساسی بهدرستی دربارهاش اجرا شده، پس به حقوقش رسیده است؟ من بسیاری از مشکلات را در سیاستگذاران میبینیم.
این روزها در اتاقی شیشهای زندگی میکنیم و همه دنیا یکدیگر را میبینند. بنده مردم و زنان را بسیار آگاه میدانم. مسئول دیگر همهچیزدان نیست. زنان میخواهند حقوقشان را مطالبه کنند. نمیشود به آنها چیزی را دیکته کرد و توقع داشت آن را بخوانند و بهراحتی قبول کنند.
سمنها (سازمانهای مردمنهاد) حلقه وصل حاکمیت هستند. باید در تصمیمسازی دخیل باشند. در حقوق بشر و در حوزه کودکان، سالمندان و معلولان، سمنهایی فعالاند، اما آیا سیاسیون از این نهادها در کارهای زیربنایی مشورت گرفتهاند یا اصولا سمنها زینتالمجالس بودهاند؟ درحوزه زنان حرف برای گفتن زیاد است. غالبا در این حوزه گفتگو و ادبیات تولید کردهایم، اما به نظریهپردازی نرسیدهایم. تا وقتی که این حوزه هیچ پشتوانهای نداشته باشد این ادبیات محکوم به شکست است.
در این مورد خاص و مهم و نهادهای مربوط که باید کار انجام میدادند و نکردند حرف زیاد دارم. مطابق با قوانین جمهوری اسلامی، بیانات معظمله جزو اسناد بالادستی محسوب میشود و مسئولان ما باید صحبتهای ایشان را به قانون تبدیل کنند، اما واقعیت این است که مراکز مختلف تا چه اندازه گوشبهفرمان ایشان بودهاند؟ مثلا در الگوی سوم زن مسلمان، مطابق با شغل و نیاز دختران و زنان، هویت اسلامی تعریف شده است؟ ما در این زمینه صرفا به عنوان یک کلیشه برخورد کردیم. برای نمونه، کارمند زن و مرد را شبیه هم استخدام میکنیم. فکر میکنید چرا شرکتها و بخش خصوصی تمایل بیشتری به استخدام زنان دارند؟ زیرا بانوان به حقوق کمتری در این بخشها رضایت میدهند. در این سالها نیامدیم الگوی سوم زن مسلمان را که نه شرقی است و نه غربی در بخشهای مختلف نهادینه کنیم و بر اساس آن برای زنها وظیفه تعریف کنیم.
فرهنگ اسلامی به کار نیاز دارد. چه بسا برخی ارزشهای مورد تأیید در اجتماع تغییر کردهاند. وقتی میگوییم انقلاب اسلامی اساسا انقلاب فرهنگی است، بر اساس این ماهیت، آیا همه مسئولان ما فکر فرهنگی دارند؟ حتی اگر وزیر اقتصاد ما در فکرش فکر فرهنگی نباشد، نمیتواند بنا به ارزشهای انقلاب اسلامی وزارت کند و در طراز جمهوری اسلامی قرار نمیگیرد. در بحث بانوان، اسیر تفکر سنتی هستیم. دیگر باید مسئله حضور زنان در اجتماع برای ما حل شده باشد، اما متأسفانه میبینیم هنوز در این مسائل اولیه گیر کردهایم. حجاب یکی از مسائل بسیار مهم است. دختر ما به دلیل نبود حمایت، ناچار میشود از سوی کارفرمایش به هر پوششی تن بدهد. این عدم اطمینان کاری و نبود حمایتهای درست در قوانین و نیازهای اولیه باعث تغییرات بسیاری شده است.
چون زنان برای خودشان کار نمیکنند. آنهایی هم که پشت میز به سمتهای بالا میرسند از کف جامعه خبر ندارند. جامعه ما تغییر کرده است و بهروزرسانی در مسائل زنان اجباری است. چرا ۴۰ سال این ساختار درست نشده است که زنان مسائلشان را به دست خودشان حل کنند نمیدانم. یک دلیل آن شاید این باشد که ساختار با مفاهیم بزرگ در کنار هم هیچوقت مدیریت نشده است. من قبول دارم که مبنا باید شایستهسالاری باشد، اما باید به مفاهیم اسلامی هم نزدیک شویم.
«تبیعض مثبت» همان «تبعیض روا» است در قانون اساسی آمده است. اصلا تبعیض روا همان نفقه و ... است که اسلام به پشتیبانی از زن برخاسته است. ۱۴۰۰ سال پیش به این نتیجه رسیدیم و دنیا تازه چند سال است به حقوق زنان و کودکان بها میدهد.
بله، زیرا این از واقعیت جامعه امروز ما دور نیست. این روزها چند زن میشناسید که پابهپای همسرانشان کار میکنند یا اینکه خودشان به صورت مستقل درآمد دارند؟ این قانون باید بهروزرسانی شود. بحث تنصیف باید در قوانین ما تغییر کند، چون زنان حضوری فعال در اقتصاد دارند. پس باید یک نوع عدالت انسانی در قوانین ما به وجود آید، اما گاهی برخلاف روح شریعت کار میکنیم و تنصیف را در زمان طلاق انجام میدهیم. خیلی بد است که زنی کمتر از فرزندانش ارث ببرد. اگر توانستیم این کارها را انجام دهیم، یعنی حقوق بشر اسلامی را اجرا کردهایم.
در اسناد بینالمللی فمینیست بهشدت در حوزه حقوق زنان رسوخ کرده است. در جهان، این جنبش با اینکه یک مکتب فلسفی و فکری نیست توانست تأثیرات خودش را بگذارد هرچند در نهایت هم این جنبش به ضرر زنان تمام شد. یعنی گفت مرد طراز است و من باید به او برسم، اما این حرف را چه کسی گفته است؟ اسلام میگوید راه باز است. ممکن است زن از مرد هم بالاتر رود. در حدیثی نقل شده است که امام زمان (عج) میفرماید: «الگوی من مادرم زهراست.» ما در حقوق بشر اسلامی حق بر کرامت قائلیم، اما آنها میگویند همه آدمها به یک اندازه مساویاند. این در حالی است که ما در حقوق بشر اسلامی میگوییم برخی زنها میتوانند متعالیتر شوند. ما در مبانی اسلام میگوییم هر چیزی که عقل به آن حکم میکند شرع هم به آن حاکم است. ما درباره چنین دینی صحبت میکنیم، نگاهی که توحیدی است؛ بنابراین کشورهای مسلمان در ۵ اوت ۱۹۹۹ اعلامیه حقوق بشر اسلامی را نوشتند، اما متأسفانه آن را الزامآور نکردند.
حقوق بشر در جهان به یک ابزار سیاسی تبدیل شده است. هر وقت میخواهند جمهوری اسلامی را تحت فشار قرار دهند، گزارشگر ویژه آنها سریع میگوید: ایران نقض حقوق بشر کرده است، و تحریم میکنند، اما ما میگوییم حقوق بشر باید اصالت داشته باشد. وقتی حقوق بشر غربی به یک اهرم سیاسی تبدیل شد، استاندارد چندگانه دارد. برای عربستان که زنها در آن حق رأی و حتی حق رانندگی نداشتند این تحریمها شامل نشد، اما برای انقلاب اسلامی که زنان دوشبهدوش مردان رأی دادند، رانندگی کردند و در مسابقات اتومبیلرانی درخشیدند تحریمها را وضع کردند.
شاخص درستی نداریم. برای همین است که با روی کار آمدن جناحهای سیاسی اصولگرا و اصلاحطلب، همهچیز تغییر میکند. اگر شاخص داشتیم، حزب سیاسی که روی کار آمد، هرگز نمیتوانست پایش را فراتر از قوانین بگذارد. شاخصهای برابری درست نوشته نشدهاند. شاخص بر اساس عدالت جنسیتی به معنای مساوات نیست بلکه باید زن و مرد به موازات جنسیت دیده شوند. این مشکلها باید حل شود تا بتوانیم درباره قوانینمان حرف بزنیم.
من مشهد را یک شهر بینالمللی حتی مهمتر از تهران میدانم. به نظرم مشهد شهر ۷۲ ملت است که ظرفیتی ویژه دارد و به فراخور همان هم مسائل آن کلان است. در حوزه زنان هم همین است. برای نمونه، در بحث اعطای تابعیت، جزو شهرهای مهم هستیم؛ بنابراین مسئولان ما باید امتیازهای ویژهتری در این مورد از پایتخت میگرفتند. حاشیه شهر ما نیز متفاوت است؛ بنابراین برای این پاسخ باید به آسیبها پرداخت.
مسائل زنان در خراسان به ویژه شهر مشهد ذیل مشکلاتی کلی قرار میگیرد که فشار اصلی آن بر سر زنان است. به دلیل هممرز بودن با افغانستان نیز مسائل حقوقی خاصی داریم؛ بنابراین باید از ظرفیت ملی استفاده شود. دیگر اینکه کلانشهر جهان اسلام به بودجه و سرانهای خاص نیاز دارد. از طرفی، چون مشهد دروازه تمدنی است، به حمایتی ویژه از حوزه زنان نیازمندیم.